شعر مرگ 1

شعر مرگ 1
مرگ را در قهوه‌ی سردِ عصر جمعه در بوقِ ممتدِ یک تاکسی بی‌سرنشین و در پیغامِ نشنیده‌ی تلفنِ خاموش یافتم. او نه با داس آمد نه با عبای سیاه، بلکه با لبخندی مصنوعی در چشمِ یک فروشنده‌ی بیمه پنهان شده بود. گفت: «زندگی‌ات را قسطی بگیر، تا من سررسید شوم.» و ما، در صفِ نان، در انتظارِ آخرین قیمتِ دلار، آرام آرام به نبودن‌مان خو کردیم. مرگ دیگر حادثه نبود؛ یک عادتِ روزانه شد، مثل چک‌کردنِ نوتیفیکیشن‌ها یا خواندنِ خبرِ بعدیِ انفجار...! سعید اعتماد مقدم
ادامه مطلب

بررسی جامعه شناختی اثر مرگ یک فروشنده آرتور میلر

بررسی جامعه شناختی اثر مرگ یک فروشنده آرتور میلر
بررسی جامعه شناختی اثر مرگ یک فروشنده آرتور میلر نویسندگان:  محمدرضا خدادوست،  فرانک نبی، نشریه JELT Journal | Farhangian University » دوره 1 - شماره 1 - سال 2021 کلیدواژه: Sociolinguistics ، politeness ، Power ، Taboo words ، Death of a Salesman چکیده: انتخاب واژه های خطابی نمونه بارزی از جنبه تعاملی زبان می باشد. انسان ها هر روزه به شکل های گوناگون دیگران را مورد خطاب قرار می دهند. استفاده متقابل آنان از واژه ها ی خطابی به عوامل …
ادامه مطلب

​مدیر وبلاگ
سعید اعتماد مقدم