فیلم مهر هفتم و مرگ از دیدگاه اینگمار برگمان

فیلم مهر هفتم (1957)ِ اینگمار برگمان، مرگ را به‌صورت یک شخصیت مهلک و درعین‌حال آرام‌سخن تصویر می‌کند که همچون نیرویی غیرقابل‌اجتناب در همه‌جا حاضر است. در سکانس آغازین، شاهزاده آنتونیوس بلُوک بعد از بازگشت از جنگ‌های صلیبی، بر ساحل با عناصری از طاعون شهری متروک روبه‌رو می‌شود و ناگهان مرگ (با چهره‌ای مومیایی‌وار و ردای سیاه) کنار او ظاهر می‌شود. این برخورد نخستین، مقدمه‌ی بازی شطرنجِ نمادین میان انسان و مرگ است که سراسر فیلم را به‌مثابه مبارزه‌ای برای به‌دست آوردن زمان بیشتر جهت یافتن پاسخ به پرسش‌های وجودی شکل می‌دهد.

مرگ در این فیلم فراتر از پایان بیولوژیک است؛ او نماینده‌ی خلأ معنا و اضطراب انسان مدیون به سرنوشتِ قطعی خویش است. چیدن مهره‌ها بر صفحه شطرنج، استعاره‌ای از تلاشِ بی‌پایان انسان برای به تأخیر انداختن آن لحظه‌ی مصیبت‌بار است. آنتونیوس، در هر حرکت، به دنبال نشانه‌ای از خدا و حقیقت می‌گردد؛ اما حضور خاموش مرگ، نشان می‌دهد که هیچ پاسخ قطعی و مکتوبی قادر به مهار این نیروی لجام‌گسیخته نیست.

از نظر بصری، مرگ با تابلوهایی از کنتراست شدید نور و سایه همراه است: ردای سیاهش در بسترِ سپید انبوهِ مه و برف، او را همچون شیئی فراطبیعی جلوه‌گر می‌سازد. دیالوگ‌های اندک ولی گزنده‌اش و سکوت‌های طولانی‌اش بار روانی شدیدی به روایت می‌دهند؛ گویی مرگ نه‌فقط پایان، که وضعیت مستمرِ شمارش معکوسِ زندگی است. در فقدان هرگونه موسیقی پرطمطراق، تنها صدای زنجیرهای صلیب و گام‌های مرگ‌آورش فضا را پر می‌کند و مخاطب را به تن‌شناسی ناتمام وجود خود می‌کشاند.

در سکانس پایانی، رقص مرگ (Danse Macabre) بازنمایِ آخرالزمانیِ فانی شدن جمع است؛ همهٔ شخصیت‌ها، از ملمّی‌ترین تا اسطوره‌ای‌ترین، در یک صف طولانی و خیره‌کننده به دنبال مرگ می‌رقصند و ندانسته سرنوشتی یکسان دارند. این رقص، یادآور آیین‌های میتولوژیک اروپایی است که مرگ را به‌عنوان بزرگ‌ترین ترازوی برابری انسانی مجسم می‌کنند و نشان می‌دهد که در پایان، هیچ ساختارِ اجتماعی، دینی یا فردی مانع از فراخواندن همه به یک سرنوشت مشترک نمی‌شود.

تهیه کننده : سعید اعتماد مقدم

 

توجه :

اساسا تمامی مطالبی که در این سایت مشاهده می شود جلوه ای و مظهری از مرگ اندیشی و یاد مرگ و مرگ آگاهی است و پرداختن به این مطالب و مباحث از باب ارتباطش با مرگ و تئوری مرگ اندیشی و مرگ آگاهی است اگرچه ظاهرا برخی مطالب سایت مستقیما به مباحث مرگ اندیشی نمی پردازد اما و هزار اما که تمامی این مباحث شانی از شئون مرگ اندیشی و مرگ آگاهی و یاد مرگ می توانند باشند .مرگ اندیشی به معنای فرایند تعمق و اندیشه درباره مرگ است. وقتی به این موضوع می‌اندیشیم، به یاد می‌آوریم که زندگی محدود و گذراست؛ بنابراین، وقتی درباره پایان حتمی زندگی تفکر می‌کنیم، فرصتی برای بازنگری ارزش‌ها، اهداف و نحوه استفاده از زمان به دست می‌آید. این تفکر می‌تواند انگیزه‌ای برای زندگی معنادارتر و اصیل‌تر فراهم کند.مرگ آگاهی حالتی مداوم از حضور مرگ در ذهن و قلب است؛ یعنی فرد در هر لحظه از این واقعیت آگاه است که مرگ جزء جدایی‌ناپذیر موجودیت اوست. این آگاهی باعث می‌شود تا انتخاب‌ها و رفتارها به گونه‌ای شکل بگیرند که زمان هر لحظه بیشتر ارزشمند شود. به نوعی، مرگ آگاهی مانند چراغی است که همیشه روشن است و به ما یادآور می‌شود که زندگی پر از فرصت‌های ناب و معنوی است؛ چرا که هرگز نمی‌دانیم چه زمانی آخرین لحظه‌مان فرا خواهد رسید.اگر از گورستان از قبر از مرگ از وصیت از انواع سوگواری و مراسم به خاک سپاری و حتی اتانازی و خود کشی و جنگ و جنایت و غیره می گوییم تماما در خدمت مرگ اندیشی و مرگ آگاهی است .گویی که مرگ اندیشی تفکر و اندیشیدن به مرگ است و درک این نکته که ما آدمیان موجودات میرایی هستیم و دمادم بر این گزاره های مرگ اندیشانه باید بیافزاییم و آن را به سمت وسوی مرگ آگاهی نزدیک کنیم !مرگ آگاهی بدین معناست که من می دانم که می میرم و به مرگ هرلحظه فکرمی کنم اما این آگاهی های گزاره ای و دیتاگونه و اطلاعات در خصوص مرگ در وجود من رسوخ کرده است در بودن من و درنحوه ی زیست من اثر گذاشته است و من آنگونه زندگی می کنم که به میرایی خود باور دارم و این باور به امری وجودی و اگزیستانس مبدل شده است و زندگی مرا تحت الشعاع قرارداده .تفاوت عمده ی میان مرگ اندیشی و مرگ آگاهی را می توان به دانستن و سپس تبدیل این دانستن به نحوه ی زیستن و وجود و بودن تعبیر نمود. مرگ اندیشی دانستن است و مرگ آگاهی شکلی از زیستن و بودن است . زیستنی و بودنی که در آن آدمی درتمامی کنش گری ذهنی وعملی خود میرا بودن را به نمایش می گذارد.در این سایت البته تفاوت بارزی میان مرگ اندیشی و مرگ آگاهی وجود ندارد و عمدتا منظور از مرگ اندیشی همان مرگ آگاهی است و ...!

مدیر سایت : سعید اعتماد مقدم