کتاب انسان و مرگ 2

کتاب انسان و مرگ 2

غلامحسین معتمدی 

مقدمه

در فلسفه‌ی شرق و به‌ویژه در سنت اسلامی، مرگ هرگز به عنوان "پایان" مطرح نبوده، بلکه همواره به عنوان "گذرگاه" یا "تحول وجودی" مورد توجه قرار گرفته است. غلامحسین معتمدی در کتاب «انسان و مرگ»، با تکیه بر این سنت فکری، به بررسی عمیق‌ترین لایه‌های معنایی مرگ در اندیشه‌ی اسلامی و شرقی می‌پردازد. این بخش از مقاله به تحلیل نظام‌مند این دیدگاه‌ها اختصاص دارد.

۱. مرگ در حکمت خسروانی (فلسفه‌ی ایران باستان)

الف) زرتشت و گاهان

  • در اندیشه‌ی زرتشت، مرگ نبرد اهریمن با اهورامزدا تلقی می‌شود.

  • مفهوم "فرشکرت" (رستاخیز نهایی) نشان‌دهنده‌ی نگاه پویا به مرگ به عنوان مرحله‌ای از تکامل جهان است.

  • معتمدی این نگاه را با مفهوم "مرگ به مثابه گذار" در روانشناسی وجودی مقایسه می‌کند.

ب) مانویت و مزدکیه

  • دوگانه‌انگاری نور و ظلمت در این مکاتب، مرگ را آزادی روح از زندان ماده می‌دانستند.

  • این دیدگاه بعدها در عرفان اسلامی تأثیر گذاشت.

۲. مرگ در فلسفه‌ی اسلامی

الف) مکتب مشاء (ابن سینا)

  • نظریه "عقول عشر" و جایگاه نفس ناطقه

  • مرگ به مثابه جدایی نفس از بدن بدون انکار معاد جسمانی

  • تحلیل معتمدی از این دیدگاه با تأکید بر جنبه‌های روان‌شناختی بقای نفس

ب) حکمت اشراق (سهروردی)

  • مرگ "بیداری از خواب غفلت" تلقی می‌شود.

  • تشبیه عالم ماده به "غار افلاطونی"

  • معتمدی این دیدگاه را با مفهوم "مرگ آگاهی" در روانشناسی معاصر مقایسه می‌کند.

ج) حکمت متعالیه (ملاصدرا)

  • نظریه "حرکت جوهری" و تکامل وجودی انسان

  • مرگ به مثابه "تولد ثانی" و انتقال به عالم مثال

  • تحلیل معتمدی از این دیدگاه با تأکید بر جنبه‌های درمانی برای اضطراب مرگ

۳. مرگ در عرفان اسلامی

الف) مولوی و عرفان نظری

  • مرگ "عروسی ارواح" (مثنوی، دفتر سوم)

  • تمثیل‌های مرگ به مثابه "بازگشت به وطن اصلی"

  • تحلیل معتمدی از این دیدگاه در چارچوب روانشناسی مثبت‌نگر

ب) ابن عربی و وحدت وجود

  • مرگ "ظهور حقیقت وجود" است

  • مفهوم "برزخ" به عنوان مرحله‌ای از تحول وجودی

  • تطبیق این دیدگاه با نظریه‌های روانشناسی تحولی

ج) حافظ و نگاه پارادوکسیکال

  • همزمانی "هراس و اشتیاق" نسبت به مرگ

  • عبارت "زندگی خوشی بود پایانش خوش باد" به عنوان نگرش انفسی به مرگ

  • تحلیل معتمدی از این دوگانگی در چارچوب روانشناسی انسان‌گرا

۴. مرگ در فلسفه‌ی هندی و بودایی

الف) آیین هندو

  • مفهوم "سامسارا" (چرخه تولد و مرگ)

  • مرگ به مثابه "تغییر لباس روح"

ب) آیین بودا

  • نظریه "آناتمان" (نفی نفس ثابت)

  • مرگ به مثابه "تداوم جریان آگاهی"

  • مقایسه‌ی معتمدی بین این دیدگاه و نظریه‌های روانشناسی شناختی

۵. تحلیل تطبیقی دیدگاه معتمدی

الف) وجوه اشتراک

  • تأکید بر معناداری مرگ

  • نگاه فرآیندمحور به حیات و ممات

  • کاربرد روان درمانی وجودی

ب) وجوه افتراق

  • توجه بیشتر به منابع اسلامی در مقایسه با فلسفه‌های هندی

  • ترکیب رویکرد بالینی با مباحث فلسفی

  • تأکید بر کارکردهای اجتماعی مرگ‌آگاهی

۶. نتیجه‌گیری

معتمدی در تحلیل خود از مرگ در فلسفه‌ی شرق و اسلام، سه لایه‌ی معرفتی را ترکیب می‌کند:
۱. لایه‌ی حکمی-فلسفی (با تأکید بر ملاصدرا و ابن عربی)
۲. لایه‌ی عرفانی-ادبی (با محوریت مولوی و حافظ)
۳. لایه‌ی روان‌شناختی-بالینی (با تطبیق بر نظریه‌های معاصر)

این تلفیق منحصربه‌فرد، کتاب «انسان و مرگ» را به منبعی ارزشمند برای فلسفه‌ی کاربردی مرگ تبدیل کرده است.

پیشنهاد برای مطالعات تکمیلی

۱. بررسی تطبیقی دیدگاه معتمدی با آرای علامه طباطبایی در المیزان
۲. تحلیل روان‌شناختی مفهوم "موت اختیاری" در عرفان اسلامی
۳. مطالعه‌ی مقایسه‌ای بین نگاه معتمدی و داسگوپتا در فلسفه‌ی هندی

این تحلیل جامع نشان می‌دهد که چگونه معتمدی توانسته است از سنت‌های شرقی و اسلامی، الگویی روان‌شناختی برای مواجهه‌ی سالم با مرگ استخراج کند.

...........................

سعید اعتماد مقدم 

.....................................................

دکتر غلامحسین معتمدی