احتضار و مرگ اندیشی

احتضار

اِحتضار اصطلاحی به معنای حاضر شدن مرگ و زمان خروج روح از بدن است. به شخصی که در آستانه مرگ و خروج روح از بدن قرار گرفته، «مُحتَضر» می‌گویند. در این حال، به لحاظ فقهی وظایفی بر عهده کسانی است که در کنار محتضر هستند.

تعریف

احتضار مصدر باب افتعال از ماده حضر و به معنای حضور داشتن است و در اصطلاح، به معنای حضور مرگ و زمان خروج روح از بدن است.[۱] به شخصی که در آستانه مرگ و خروج روح از بدن قرار گرفته، «مُحتَضر» می‌گویند. منظور از احتضار حضور اسباب مرگ است از جمله مشاهده ملائکه قبض روح و ناامید شدن فرد از زندگی.[۲]

در قرآن

در سوره نساء واقعه احتضار با عبارت حاضر شدن مرگ یاد شده و بیان داشته که از گناهکار محتضر توبه پذیرفته نمی‌شود.[۳] در سوره انعام از افتادن ظالمان به شدت مرگ سخن گفته در حالی که ملائکه با آنان سخن می‌گویند[۴] و در سوره واقعه لحظه رسیدن جان به گلو را برای منکران قرآن یادآوری می‌کنند و از آنها می‌خواهند که اگر می‌توانند محتضر را به زندگی برگردانند.[۵].[یادداشت ۱]

در روایات

طبق روایات منقول از پیامبر(ص) و امام علی(ع) بر بالین محتضر می‌آیند و به مؤمنین بشارت بهشت و به کافران خبر از غضب خدا می‌دهند. به مؤمن اختیار برگشت به دنیا داده می‌شود؛ ولی او با دیدن جایگاهش در بهشت با اختیار خود آخرت را انتخاب می‌کند. برخی از مؤمنین پس از دیدن جایگاهشان در بهشت می‌خواهند به دنیا بازگردند تا به اطرافیانشان اطلاع دهند؛ اما به آنان اجازه داده نمی‌شود.[۶]

آداب احتضار

احتضار دارای احکام واجب، مستحب و مکروه است که به مجموع آن آداب احتضار نیز گفته شده است.

  • واجبات : بر همگان واجب کفایی است مسلمانی را که در حال جان دادن است؛ به گونه‌ای که کف پاهایش به سمت قبله باشد، بخوابانند.[۷]
  • مستحبات: مستحب است برای فردی که در آستانه جان دادن است شهادتین و اقرار به پیامبر(ص) و ائمه(ع) را تلقین کنند یعنی برای او بگویند تا او تکرار کند. اگر جان دادن محتضر سخت است، مستحب است او را به جایی که نماز می‌گزارده انتقال دهند. همین طور تلاوت قرآن، به ویژه سوره‌های «یس»، «صافّات» و «احزاب» بر بالین محتضر مستحب است. خواندن دعای عدیله نیز از دیگر مستحبات حالت احتضار است. همچنین تلقین دعاهای: «اللهم اغفر لی الکثیر من معاصیک، واقبل منی الیسیر من طاعتک» [یادداشت ۲]و «یا من یقبل الیسیر ویعفو عن الکثیر، اقبل منی الیسیر واعف عنی الکثیر، إنک أنت العفو الغفور»ترجمه: اى آنکه عمل اندک و ناچیز بندگان را مى‌‏پذیرى و از گناهکاران بسیار در مى ‏گذرى از من هم اين عمل کم را بپذیر و از گناهان بسیارم درگذر که تو بسیار مهربان و آمرزنده‌ای» نیز مستحب است.[۸]
  • مکروهات: حضور جُنُب و حائض نزد محتضر، تنها گذاشتن زن‌ها نزد وی، نهادن شی‌ء آهنی بر شکمش، گریه کردن و سخن گفتن زیاد نزد او مکروه است.[۹]

تک نگاری

  • سرنوشت انسان از احتضار تا مرگ، نوشته مسعود عالی، دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاه)۱۴۰۲ش، قم [۱۰]
  • انسان از میلاد تا معاد: از احتضار تا احضار نوشته سید نعمت الله حسینی،نشر عصر انقلاب، ۱۳۸۷ش، قم.[۱۱]
  • عالم برزخ: از احتضار تا برانگیخته شدن در روز قیامت، نوشته حسین دریاب نجفی، نشر نجبا، تهران۱۳۸۰ش.[۱۲]

پانویس

  1.  دهخدا، ماده «احتضار».
  2.  طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفه، ج۳، ص۳۷.
  3.  سوره نساء، آیه ۱۸.
  4.  سوره انعام، آیه ۹۳.
  5.  سوره واقعه، آیات ۸۷-۸۳.
  6.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۲۹-۱۳۲.
  7.  یزدی، العروه الوثقی، دار المورخ العربی، ج۱، ص۲۸۲.
  8.  نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴، ۱۸-۱۷.
  9.  یزدی، العروة الوثقی، دار المورخ العربی، ج۱، ص۲۸۵-۲۸۴.
  10.  خانه کتاب و ادبیات ایران،https://ketab.ir/book/0460f7bd-30b2-4cd6-ad49-0a606687163c
  11.  خانه کتاب و ادبیات ایران، https://ketab.ir/book/7f63e19d-ee44-4de8-a1d7-a677e6e0566c
  12.  خانه کتاب و ادبیات ایران،https://ketab.ir/book/3faace9c-45d4-44e3-be35-30697fbf48e7

یادداشت

  1.  فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ *وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ...فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ*تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ پس چرا هنگامی که جان کسی به گلو رسد.*و شما وقت مرگ (بر بالین آن مرده حاضرید و او را) می‌نگرید... *پس چرا اگر حیات به دست شما و طبیعت است و شما را آفریننده‌ای نیست.*روح را دوباره به بدن مرده باز نمی‌گردانید اگر راست می‌گویید؟
  2.  خدایا گناهان بسیارم را بیامرز و ببخش و طاعات کم وناچیزم را بپذیر.

منابع

  • دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۱.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام،‌ بیروت، دار احیاءالثراث العربی، ۱۴۰۴ق.
  • یزدی، سید محمد کاظم، العروه الوثقی،‌ بیروت، دار المورخ العربی، بی تا.

منبع ویکی شیعه 

.....................................

توجه :

اساسا تمامی مطالبی که در این سایت مشاهده می شود جلوه ای و مظهری از مرگ اندیشی و یاد مرگ و مرگ آگاهی است و پرداختن به این مطالب و مباحث از باب ارتباطش با مرگ و تئوری مرگ اندیشی و مرگ آگاهی است اگرچه ظاهرا برخی مطالب سایت مستقیما به مباحث مرگ اندیشی نمی پردازد اما و هزار اما که تمامی این مباحث شانی از شئون مرگ اندیشی و مرگ آگاهی و یاد مرگ می توانند باشند .

مرگ اندیشی به معنای فرایند تعمق و اندیشه درباره مرگ است. وقتی به این موضوع می‌اندیشیم، به یاد می‌آوریم که زندگی محدود و گذراست؛ بنابراین، وقتی درباره پایان حتمی زندگی تفکر می‌کنیم، فرصتی برای بازنگری ارزش‌ها، اهداف و نحوه استفاده از زمان به دست می‌آید. این تفکر می‌تواند انگیزه‌ای برای زندگی معنادارتر و اصیل‌تر فراهم کند.

مرگ آگاهی حالتی مداوم از حضور مرگ در ذهن و قلب است؛ یعنی فرد در هر لحظه از این واقعیت آگاه است که مرگ جزء جدایی‌ناپذیر موجودیت اوست. این آگاهی باعث می‌شود تا انتخاب‌ها و رفتارها به گونه‌ای شکل بگیرند که زمان هر لحظه بیشتر ارزشمند شود. به نوعی، مرگ آگاهی مانند چراغی است که همیشه روشن است و به ما یادآور می‌شود که زندگی پر از فرصت‌های ناب و معنوی است؛ چرا که هرگز نمی‌دانیم چه زمانی آخرین لحظه‌مان فرا خواهد رسید.

اگر از گورستان از قبر از مرگ از وصیت از انواع سوگواری و مراسم به خاک سپاری و حتی اتانازی و خود کشی و جنگ و جنایت و غیره می گوییم تماما در خدمت مرگ اندیشی و مرگ آگاهی است .

گویی که مرگ اندیشی تفکر و اندیشیدن به مرگ است و درک این نکته که ما آدمیان موجودات میرایی هستیم و دمادم بر این گزاره های مرگ اندیشانه باید بیافزاییم و آن را به سمت وسوی مرگ آگاهی نزدیک کنیم !

مرگ آگاهی بدین معناست که من می دانم که می میرم و به مرگ هرلحظه فکرمی کنم اما این آگاهی های گزاره ای و دیتاگونه و اطلاعات در خصوص مرگ در وجود من رسوخ کرده است در بودن من و درنحوه ی زیست من اثر گذاشته است و من آنگونه زندگی می کنم که به میرایی خود باور دارم و این باور به امری وجودی و اگزیستانس مبدل شده است و زندگی مرا تحت الشعاع قرارداده .

تفاوت عمده ی میان مرگ اندیشی و مرگ آگاهی را می توان به دانستن و سپس تبدیل این دانستن به نحوه ی زیستن و وجود و بودن تعبیر نمود. مرگ اندیشی دانستن است و مرگ آگاهی شکلی از زیستن و بودن است . زیستنی و بودنی که در آن آدمی درتمامی کنش گری ذهنی وعملی خود میرا بودن را به نمایش می گذارد.

در این سایت البته تفاوت بارزی میان مرگ اندیشی و مرگ آگاهی وجود ندارد و عمدتا منظور از مرگ اندیشی همان مرگ آگاهی است و ...!

مدیر سایت : سعید اعتماد مقدم