سینما و مرگ 2
کتاب سینما و مرگ
میلاد روشنی پایان
مرگ در فیلم برگمان: از مفهوم تا تجسد
در فیلمهای اینگمار برگمان، مرگ تنها یک مفهوم انتزاعی یا زبانی نیست، بلکه موجودیتی متجسد است که به درون مرزهای زندگی قدم گذاشته است. این ایده با یکی از مفاهیم بنیادین مسیحیت، یعنی «تجسد»، پیوند میخورد. به گفته هری وافسین (Harry Austryn Wolfson)، از نخستین پژوهشگران مسیحیت، در سدههای آغازین شکلگیری این آیین، دو باور سنتی یهودی—«حکمت ازلی» و «مسیحای ازلی»—با یکدیگر تلفیق شدند. بر اساس این باورها، حکمت ازلی و مسیحای ازلی به عنوان دو وجود غیرمادی، پیش از آفرینش جهان نزد خداوند حاضر بودند. حکمت همان شریعتی بود که بر موسی وحی شد، و مسیحای ازلی نیز قرار بود در هیئت عیسی ناصری متولد شود.
پولس رسول با الهام از این باورهای سنتی، در طرحی نوآورانه، حکمت ازلی و مسیحای ازلی را یکی دانست و آنها را در قالب عیسی ناصری تجسم بخشید: «حکمت و شریعت ازلی در نظر او همان مسیحای ازلی است. وحی شریعت به موسی و تولد عیسی، دو مرحله متوالی از ظهور زمینی حکمت ازلی بودند—نخست به صورت لوحهای سنگی و کتاب، و سپس در هیئت انسانی.» اما مسیحیت به این هم بسنده نکرد.
حکمت ازلی، که در سنت یهودی واسطه آفرینش جهان بود و ریشه در «کتاب حکمت سلیمان» و دیگر متون مقدس داشت، باید با خود خداوند یکی میشد. آموزه تجسد نه تنها به تجسد حکمت ازلی، بلکه به تجسد خود خداوند نیز اشاره داشت. بر این اساس، بدن مسیح، بدن خداوند بود—بدنی که خداوند از طریق آن در میان انسانها ساکن شد. قویترین مستند این ایده، آیات آغازین انجیل یوحنا است که با بیانی تکاندهنده زندگی مسیح را روایت میکند:
«در ابتدا کلمه بود، و کلمه نزد خدا بود، و کلمه خدا بود [...] و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد.» (یوحنا ۱:۱–۱۴)
«کلمه» (لوگوس) در اینجا همان وجودی است که هم نزد خداوند است و هم خود خداوند است، و در ظهور عیسی مسیح آشکار میشود. این ظهور، در نهایت، به معنای سکونت خداوند در قالب انسانی است.
سینما و مرگ
.............................
.........................................
سینما و مرگ: تجسد مرگ در آثار برگمان و پیوند آن با آموزه مسیحی تجسد
در سینمای اینگمار برگمان، مرگ تنها یک مفهوم انتزاعی یا استعاری نیست، بلکه موجودیتی ملموس و متجسد است که به حریم زندگی انسان وارد میشود. این پرداخت سینمایی به مرگ، بهویژه در فیلم مهر هفتم (۱۹۵۷)، با مفاهیم عمیق الهیاتی، بهخصوص آموزه «تجسد» در مسیحیت، پیوندی ناگسستنی دارد.
مرگ به مثابه موجودی متجسد
درمهر هفتم، مرگ در هیئت انسانی با چهرهای رنگپریده، سری طاس، و ردایی سیاه ظاهر میشود. این تجسد بصری، مرگ را از یک ایده ناملموس به موجودی عینی و تقریباً انسانی تبدیل میکند. مرگ در این فیلم نهتنها شمرده و مؤدب سخن میگوید، بلکه به بازی شطرنج با شوالیه—قهرمان داستان—میپردازد. این بازی نمادین، با شرط زنده ماندن شوالیه، بهانهای است برای تأمل در پرسشهای وجودی: «آیا خداوند سکوت کرده است؟» شوالیه در جستوجوی پاسخی از خداوند است، اما آنچه در برابر او رؤیتپذیر میشود، مرگ است—تجسمی از بیمعنایی در جهانی که گویی خالی از حضور الهی است.
پیوند با آموزه تجسد در مسیحیت
این نمایش مرگ در سینمای برگمان، بهطرز شگفتانگیزی با مفهوم «تجسد» در مسیحیت همخوانی دارد. همانگونه که در الهیات مسیحی، «کلمه» (لوگوس) در هیئت عیسی ناصری تجسد یافت («و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد»—یوحنا ۱:۱۴)، مرگ در فیلم برگمان نیز به شکلی ملموس وارد جهان انسانی میشود. اما تفاوت بنیادین اینجاست: در مسیحیت، تجسد خداوند در قالب انسان (عیسی مسیح) نشانهای از رحمت و نجات است، درحالیکه تجسد مرگ در شهر هفتم، بازتابی از ترس و پوچانگاری انسان در مواجهه با سکوت خداوند است.
حکمت ازلی و تجسد: از سنت یهودی تا مسیحیت
این تقابل، ریشه در تحولات الهیاتی دارد. همانطور که هری آسترین وافسین اشاره میکند، مسیحیت با تلفیق دو مفهوم یهودی—«حکمت ازلی» و «مسیحای ازلی»—به این ایده رسید که خداوند در هیئت انسان تجسد یافته است. پولس رسول این دو مفهوم را یکی دانست و عیسی را ظهور نهایی حکمت ازلی خواند؛ حکمتی که نخست در شریعت موسی و سپس در بدن مسیح متجلی شد. اما در جهانبینی برگمان، تجسد مرگ نهتنها نویدبخش رستگاری نیست، بلکه نشانهای از غیبت خداوند و سلطه مرگ بر زندگی است.
سینما به مثابه الهیات مدرن
برگمان در مهر هفتم، با استفاده از نمادپردازیهای سینمایی، پرسشهای کهن الهیاتی را در قالبی مدرن بازتاب میدهد. اگر مسیحیت با آموزه تجسد، امید به نجات را زنده نگه میدارد، سینمای برگمان این امید را به چالش میکشد و مرگ را بهعنوان تنها واقعیت مسلم زندگی عرضه میکند. در این تقابل، سینما به رسانهای تبدیل میشود که میتواند مفاهیم متافیزیکی را نهتنها روایت، بلکه «تجسد» بخشد—همانگونه که مرگ در فیلمهای برگمان چهره میگیرد و خداوند در سکوت خود غایب میماند.
تهیه کننده : سعید اعتماد مقدم
پولس - مسیحیت - مهر هفتم - برگمان - مرگ - تجسد - الهیات مدرن - لوگوس - وحی - سعید اعتماد مقدم