مرگ اندیشی
سایت مرگ اندیشی
حَیات بَرْزَخی بهمعنای زندگی ارواح در عالم برزخ که اثبات برخی مسائل مانند سماع موتیٰ و توسل به مردگان در گرو پذیرش و اثبات آن است. برای اثبات حیات برزخی به برخی از آیات قرآن که به زنده بودن برخی گروهها مانند شهیدان اشاره دارند و همچنین برخی روایات، استناد میشود.
مفهوم
به زندگی اموات در عالم برزخ حیات برزخی گفته میشود. بر اساس برخی آیات و روایات ارواح مردگان در عالم برزخ حیات دارند و میتوانند با زندگان ارتباط برقرار کنند. آنان صدای زندگان را میشنوند و پاسخ آنان را میدهند.
بدن برزخی
از بدن انسان در برزخ به بدن برزخی و مثالی تعبیر شده است که روح پس از مرگ به آن تعلق میگیرد. گفته شده است که این بدن مادی نیست اما برخی خصوصیات و لوازم ماده مانند شکل و اندازه را دارد.[۱][یادداشت ۱]
شواهد قرآنی
برای اثبات حیات برزخی به آیاتی از قرآن استناد شده است از جمله:
- آیاتی که به زندهبودن برخی گروهها مانند شهیدان پس از مرگ اشاره دارد؛ مانند وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقونَ (ترجمه:«هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند مرده مپندار بلکه زندهاند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند».)[آلعمران–۱۶۹]
- آیه قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (ترجمه:«[سرانجام (شمعون صفا) به جرم ايمان كشته شد، و بدو] گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى كاش، قوم من مىدانستند.»)[آلعمران–۶۹] علامه طباطبایی مفسر شیعه این آیه و نیز آیه ۱۵۴ سوره بقره [یادداشت ۲]را از ادله وجود برزخ و حیات برزخی دانسته است و گفته است که منظور از بهشت در آن، بهشت برزخی است نه بهشتِ آخرت.[۲]
- آیه وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَیٰ عَالِمِ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ فَینَبِّئُکم بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ (ترجمه:و بگو: «[هر کاری میخواهید] بکنید، که به زودی خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست، و به زودی به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانیده میشوید؛ پس ما را به آنچه انجام میدادید آگاه خواهد کرد.»)[توبه–۱۰۵] [یادداشت ۳] بر اساس این آیه پیامبر و برخی از مؤمنان (امامان) از حال انسانها باخبرند.[۳]
- آیاتی که به گفتگوی فرشتگان با اموات[۴] و بهشت و جهنم برزخی[۵] و نیز آیاتی که از حیات برزخی پیامبران حکایت دارند.[۶]
شواهد روایی
در برخی روایات به حیات برزخی پیامبران اشاره شده است. بیهقی محدث قرن چهارم قمری، تعدادی از این روایات را در کتاب حیاةالانبیاء بعد وفاتهم، گردآوری کرده است.[۷] بنا بر روایتی پیامبر(ص)، حضرت موسی را در شب معراج در قبرش در حال نماز خواندن مشاهده کرده است.[۸]
برخی از عالمان اهلسنت به حیات برزخی پیامبران تصریح کردهاند.[۹] آلوسی حیات برزخی انبیاء را برتر از شهیدان دانسته و گفته که حیات برخی انبیاء با احادیث صحیح قابل اثبات است.[۱۰]
همچنین شیعیان با اسناد به برخی روایات که تعدادی از آنها با عنوان بَابٌ فِی أَنّ الْأَئِمّةَ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَزّ وَ جَلّ عَلَی خَلْقِهِ (ائمه، شاهدان خداوند بر خلق هستند) در کتاب اصول کافی گردآوری شده، معتقدند که امامان با اذن خدا از حال انسانها باخبرند و آنان در اثبات حیات برزخی استفاده میکنند. [۱۱]
دیدگاه وهابیان
برخی از سلفیان مانند ابنتیمیه[۱۲] و ابنقیم[۱۳] حیات برزخی را پذیرفتهاند. اما برخی از وهابیان قرائت خاصی از حیات برزخی دارند و بر اساس آن ارواح مردگان نمیتوانند با زندگان ارتباط برقرار کنند و صدای آنان را بشنوند.[۱۴]
پاسخ
طرفداران حیات برزخی بر این باورند که انکار حیات برزخی با آیات قرآنی که از زندگی پس از مرگ خبر میدهند، سازگار نیست و زندگی انبیا و اولیاء پس از انتقال آنان به عالم برزخ نیز ادامه دارد. همانگونه که در قرآن به زندگی شهیدان پس از مرگ تصریح شده است.[۱۵] همچنین از دیدگاه اسلام، مرگ فنا و نابودی نیست بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است.[۱۶] و امکان ارتباط زندگان با ارواح در عالم برزخ وجود دارد.
آنان همچنین استدلال میکنند که اگر حیات انبیاء پذیرفته نشود؛ خطابات قرآنی به انبیاء پیشین مانند سلام علی نوح و سلام علی ابراهیم[۱۷] فرمان قرآن به پیامبر(ص) مبنی بر گفتگو با پیامبران پیشین[۱۸] و امر قرآن به مؤمنان به صلوات بر پیامبر(ص)[۱۹] بیثمر خواهد بود.[نیازمند منبع] آنان گفتگوی صالح(ع) و شعیب(ع) با امت هلاکشده خود،[۲۰] و گفتگوی پیامبر(ص) با اصحاب قلیب (کشتههای مشرکان در جنگ بدر که در چاه انداخته شدند)[۲۱] و گفتگوی امام علی(ع) با کشتگان جمل[۲۲]را از شواهد این ادعا میدانند.[یادداشت ۴]
پانویس
- مکارم شیرازی، یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ۱۳۷۹ش، ص۳۶۱-۳۶۲.
- طباطبایی، المیزان،منشورات اسماعيليان،ج۱، ص۲۴۷ و ج ۱۷، ص۷۹-۸۰.
- مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۱۲۶.
- سوره یس، آیه ۲۶-۲۷: سوره نحل، آیه ۳۲؛ سوره نساء، آیه ۹۷.
- سوره بقره، آیه ۱۵۴؛ سوره نوح، آیه ۲۵؛ سوره غافر، آیه ۴۶-۴۷
- سوره زخرف، آیه ۴؛ سوره صافات، آیه ۷۹، ۱۰۹، ۱۲۰، ۱۳۰، ۱۸۱؛ سوره احزاب، آیه ۵۶.
- بیهقی، حیاة الانبیاء بعد وفاتهم.
- مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، دار الفکر، ج۷، ص۱۰۲.
- حلبی، السیرة الحلبیه، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۲۴۷.
- آلوسی، الآیات البینات، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۰۹.
- کلینی، کافی،۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۱۹۰.
- ابن تیمیه، مجموعةالفتاوی، ۱۴۱۹ق، ج۲۴، ص۳۲۶-۳۳۱.
- ابن قیم، الروح فی الکلام، دار الکتب العلمیه، ص۵-۱۷.
- سعدی، تیسیر الکریم، ۱۴۲۰ق، ص۶۸۶؛ برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: عبدالملکی، سماع موتی و تقابل دیدگاه وهابیان با بزرگان خود، ۱۳۹۳ش، ص۱۲۳-۱۲۶..
- سوره آل عمران، آیات ۱۶۹–۱۷۱.
- سوره سجده، آیات ۱۰-۱۱، سوره زمر، آیه ۴۲.
- سوره صافات، آیات ۷۹، ۱۰۹، ۱۲۰، ۱۳۰، ۱۸۱.
- سوره زحرف، آیه ۴۵.
- سوره احزاب، آیه ۵۶
- سوره اعراف، آیات ۷۸–۷۹، ۹۱–۹۳
- واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۱۲
- مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۲.
- حیات برزخی از دیدگاه وهابیت، کتابخانه دیجیتال دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
یادداشت
- ملا هادی سبزواری در پاورقی اسفار به نقل از اشراقیون نقل کرده که در عالم مثال تجرد برزخی وجود دارد و ماده و محدودیت مادی نیست. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه،۱۹۸۱م، ج۲، ص۷۵.
- وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ ترجمه: «و كسانى را كه در راه خدا كشته مىشوند، مرده نخوانيد، بلكه زندهاند؛ ولى شما نمىدانيد.»
- در این آیه، «س» در کلمه «فَسَیری» برای خدا، پیامبر، و مؤمنان یکسان به کار برده شده و خداوند هماکنون به حال موجودات آگاه است، علم رسول خدا و مؤمنان مورد اشاره آیه نیز همین گونه و فعلی است. از آنجا که همه مؤمنان دارای چنین علمی نیستند، منظور آیه تعدادی از مؤمنان است که برترین مصادیق آن در روایات، اهلبیت برشمرده شدهاند(مدرک).
- امام در پاسخ به سوال کسی که به او گفت که کعب بن شور و طلحة بن عبیدالله (از کشتگان جمل) صدایت را نمیشنوند فرمود: بیتردید این دو صدای من را میشنوند چنانچه کشتگان جنگ بدر که در چاه افتاده بودند سخن پیامبر(ص) را شنیدند؛ واگر به آنان اجازه پاسخ داده میشد مطالب عجیبی میشنیدی. (مفید، جمل، ص۲۱۰.)
منابع
- آلوسی، نعمان بن محمود، الآیات البینات فی عدم سماع الأموات عند الحنفیة السادات، تحقیق محمد ناصر الدین البانی، ریاض، مکتبة المعارف للنشر و التوزیع، ۱۴۲۵ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموعة الفتاوی، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۱۹ق.
- ابنقیم جوزیه، محمد بن ابیبکر بن ایوب، الروح فی الکلام علی ارواح الاموات و الاحیاء بالدلائل من الکتاب و السنه، بیروت، دار الکتب العلمیة، بیتا.
- بیهقی، احمد بن حسین، حیاة الانبیا بعد وفاتهم، قم، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی (نسخه الکترونیک)، ۱۳۸۷ش.
- حلبی شافعی، ابوالفرج، السیرة الحلبیة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۷ق.
- حیات برزخی از دیدگاه وهابیت، کتابخانه دیجیتال دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، تاریخ بازدید: ۲۲ آذر ۱۳۹۵ش.
- سعدی، عبدالرحمن بن ناصر بن عبدالله، تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان، تحقیق عبدالرحمن بن معلا اللویحق، بیروت، مؤسسه الرسالة، ۱۴۲۰ق.
- عبدالملکی، پیام، سماع موتی و تقابل دیدگاه وهابیان با بزرگان خود، مجله سراج منیر، شماره ۱۵، پاییز ۱۳۹۳ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، بیتا.
- مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ برگرفته از تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۹ق.
- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق
سایت ویکی شیعه
توجه :
اساسا تمامی مطالبی که در این سایت مشاهده می شود جلوه ای و مظهری از مرگ اندیشی و یاد مرگ و مرگ آگاهی است و پرداختن به این مطالب و مباحث از باب ارتباطش با مرگ و تئوری مرگ اندیشی و مرگ آگاهی است اگرچه ظاهرا برخی مطالب سایت مستقیما به مباحث مرگ اندیشی نمی پردازد اما و هزار اما که تمامی این مباحث شانی از شئون مرگ اندیشی و مرگ آگاهی و یاد مرگ می توانند باشند .
مرگ اندیشی به معنای فرایند تعمق و اندیشه درباره مرگ است. وقتی به این موضوع میاندیشیم، به یاد میآوریم که زندگی محدود و گذراست؛ بنابراین، وقتی درباره پایان حتمی زندگی تفکر میکنیم، فرصتی برای بازنگری ارزشها، اهداف و نحوه استفاده از زمان به دست میآید. این تفکر میتواند انگیزهای برای زندگی معنادارتر و اصیلتر فراهم کند.
مرگ آگاهی حالتی مداوم از حضور مرگ در ذهن و قلب است؛ یعنی فرد در هر لحظه از این واقعیت آگاه است که مرگ جزء جداییناپذیر موجودیت اوست. این آگاهی باعث میشود تا انتخابها و رفتارها به گونهای شکل بگیرند که زمان هر لحظه بیشتر ارزشمند شود. به نوعی، مرگ آگاهی مانند چراغی است که همیشه روشن است و به ما یادآور میشود که زندگی پر از فرصتهای ناب و معنوی است؛ چرا که هرگز نمیدانیم چه زمانی آخرین لحظهمان فرا خواهد رسید.
اگر از گورستان از قبر از مرگ از وصیت از انواع سوگواری و مراسم به خاک سپاری و حتی اتانازی و خود کشی و جنگ و جنایت و غیره می گوییم تماما در خدمت مرگ اندیشی و مرگ آگاهی است .
گویی که مرگ اندیشی تفکر و اندیشیدن به مرگ است و درک این نکته که ما آدمیان موجودات میرایی هستیم و دمادم بر این گزاره های مرگ اندیشانه باید بیافزاییم و آن را به سمت وسوی مرگ آگاهی نزدیک کنیم !
مرگ آگاهی بدین معناست که من می دانم که می میرم و به مرگ هرلحظه فکرمی کنم اما این آگاهی های گزاره ای و دیتاگونه و اطلاعات در خصوص مرگ در وجود من رسوخ کرده است در بودن من و درنحوه ی زیست من اثر گذاشته است و من آنگونه زندگی می کنم که به میرایی خود باور دارم و این باور به امری وجودی و اگزیستانس مبدل شده است و زندگی مرا تحت الشعاع قرارداده .
تفاوت عمده ی میان مرگ اندیشی و مرگ آگاهی را می توان به دانستن و سپس تبدیل این دانستن به نحوه ی زیستن و وجود و بودن تعبیر نمود. مرگ اندیشی دانستن است و مرگ آگاهی شکلی از زیستن و بودن است . زیستنی و بودنی که در آن آدمی درتمامی کنش گری ذهنی وعملی خود میرا بودن را به نمایش می گذارد.
در این سایت البته تفاوت بارزی میان مرگ اندیشی و مرگ آگاهی وجود ندارد و عمدتا منظور از مرگ اندیشی همان مرگ آگاهی است و ...!
مدیر سایت : سعید اعتماد مقدم